داستان کودکانه روزی که استخوان مریض شد..روزی که استخوان مریض شد از دکتر رفتن خوشش نمی آمد. مدتی در رختخواب خوابید و از این طرف به آن طرف غلطید اما بالاخره درد، کلافه اش کرد. مجبور بود پیش دکتر برود. با خودش فکر کرد که حالا اگر هم دکتر آمپول داد، آمپول را که به من نمی زنند. به ماهیچه می زنند. به من چه، خوب بزنند! بالاخره تصمیمش را گرفت و رفت پیش دکتر. دکتر تا استخوان را دید گفت آخر من چقدر بگویم باید شیر بخوری، باید سبزیجات بخوری . وگرنه انقدر ضعیف می مانی که هر روز یک جایت درد می گیرد. اگر اینطوری پیش بروی شاید یک روز خورد بشوی. مجبور می شوی سرتا پایت را با گچ، آتل ببندی. تا اسم گچ و آتل بن,داستان,کودکانه,روزی,استخوان,مریض ...ادامه مطلب
داستان یک جنایت عاشقانهداستان یک جنایت عاشقانه , حسن پسر ۲۵ سالهای است که به جرم قتل توسط کاراگاهان آگاهی تهران بزرگ دستگیر شده است.پس از تحقیقات مشخص شد که حسن برای درمان پای سگ همسرش از مقتول ۹۰۰ هزار تومانبه بهانه دروغ معرفی دعانویس به وی پول گرفتهو در نهایت در یک درگیری او را به قتل رسانده است., ...ادامه مطلب
داستان ضرب المثل من از تو پول خواستم نه فتوامورد استفاده و داستان ضرب المثل من از تو پول خواستم نه فتوا این ضرب المثل برای افرادی که به نیت کمک گرفتن از شخصی اقدام میکنند و آن فرد در جواب فقط حرف میزند و نصیحت میکند. داستان ضرب المثل من از تو پول خواستم نه فتواداستان ضرب المثل من از تو پول خواستم نه فتوا روزی ملانصرالدین معروف و مشهور به یک میهمانی دعوت شد. از قضا میهمانی برای خداحافظی عدهای که عازم سفر حج بودند ترتیب داده شده بود. در زمانهای قدیم چون مسافرتها با اسب و شتر انجام میشد و خطرات احتمالی مثل راهزن و بیماری بیشتر بود، رفتن به سفر حج خیلی وقت گیر و پرخرج بود و هرکسی نمیتوانست هم مخارج چنین سفری را تأمین کند و هم خرج خانوادهاش را در مدت سفر پیش پیش کنار بگذارد. [ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...], ...ادامه مطلب
امیر قانونمدار است،به سروش کمک میکندعلی پروین این روزها تا میتواند استراحت میکند و از زندگی لذت میبرد، البته حواسش هم به تمام اتفاقات فوتبال ایران و پرسپولیس است و همواره با حمایتهایش از علی اکبر طاهری و برانکو ایوانکوویچ انگیزه خوبی به آنها برای رسیدن به قهرمانی میدهد.پروین در رابطه با آخرین اتفاقات پرسپولیس صحبت کرده که در ادامه میخوانید:* علیآقا سال نو میلادی مبارک– (با خندهای بلند) سال نو میلادی؟ باز هم میخندد… این سال را به هموطنان مسیحی کشورمان تبریک میگویم و امیدوارم در این سال جدید به هر آرزویی دارند برسند. * با آلودگی هوا چه میکنید؟– آلودگی که ما را روانی کرده، نمیتوانیم از خانه تکان بخوریم. واقعا نمیدانم چاره این کار چیست؟ مسئولان هم خیلی تلاش میکنند ولی متاسفانه هر روز اوضاع آلودگی بدتر از روز قبل میشود. * اتفاقات پرسپولیس را دنبال میکنید؟– بله، هر روز جزئیات را هم پیگیری میکنم. این تیم، تیم فوقالعادهای است که امسال شایسته قهرمانی است.علی پروینحمایت علی پروین از قلعه نویی * اگر چوب لای چرخ پرسپولیس نگذارند؟– چطور؟ * همین که حق ا, ...ادامه مطلب
داستان زن تهرانیموضوع داستان زن تهرانی برای «فرهاد» آمدن به دادگاه خانواده مثل یک خواب آشفته بود.از روزی که عاشق «لاله» شد تا همین دو سال پیش، حتی یک لحظه هم به این روزها فکر نکرده بود،چه رسد به اینکه مجبور به پرداخت مهریه 2500 سکهای باشد یا خانهاش را از دست بدهد.فرهاد در گوشه ای از شعبه 268 دادگاه خانواده نشسته بود و مطالبی را روی کاغذ سفید مینوشتتا به عنوان لایحه به پرونده دادخواست مهریه همسرش اضافه کند.هنگام نوشتن گاهی سرش را بلند میکرد و از پنجره به بیرون زُل میزد،داستان زن تهرانی که در تمام مدت زندگی با شوهرش، برای مرد دیگری عاشقانه مینوشتچهره و اندامی درشت داشت که قامت مردانهاش را به رخ میکشید.به نظر میرسید با آن نگاه اندیشناکش توجهی به آسمان دودآلود تهران ندارد و به جای آن گذشتهاش را ورق میزند…ماجرا از 23 سال پیش شروع شد.در یک روز بهاری که ترنم باران، زیبایی شهر را دو چندان میکرد دختران خوابگاه دانشجویی پشت پنجره جمع شده بودند.در همان جا و همان لحظات فرهاد داشت نجاری میکرد که یکی از دخترها نظرش را جلب کرد.دختری که بشدت شبیه خواهرش بود و سالها پیش به خارج از کشور مه,داستان زن تهرانی ...ادامه مطلب